كيان 17 ماهه
پسر عزيزم از هر لحظه بودن با تو لذت ميبرم. خصوصا اين روزها كه همش در حال حرف زدن و ارتباط برقرار كردني. دائم با مامان گفتن من رو متوجه خودت ميكني و اگه نگاهت نكنم انقدر مامان مامان ميكني كه از رو برم. امروز از كنار يه مسجد رد ميشديم گفتي مامان بالا توپ انقدر خنديدم كه نگو بچم همه چيزو شكل توپ ميبينه حتي گنبد مسجد. از كنار هر ماشيني رد بشيم ميگي مامان آم آنوم يا آآ يعني تو ماشين يه خانوم يا يه آقا هست. چند روز پيش هم كه داشتي حسابي تو آشپزخونه خرابكاري ميكردي بهت گفتم كيان يه دستمال بردار تلويزيون رو تميز كن و بامزه بود كه دستمال برداشتي، كشيدي به تلويزيون و بعد هم دستمالش رو انداختي تو سطل. خوبه ديگه بچه بزرگ ميكني كه تو كار خونه بهت كمك كنه. تفاوت رنگها رو تشخيص ميدي و اگه بت بگم رنگ آبي رو بده فقط بهش نگاه ميكني كه بهم بفهموني ميدونم كدومه اما عمرا برام بياريش. عشق توپ بادي(توپ بازي) هستي و عاشق كتابهايي كه توش عكس حيوون داره. يه كتاب سفره اي داري به اسم اين جاي پاي كيه و اين تخم مال كيه؟ از ديروز به اين كتاب علاقه مند شدي و اسم حيووناي توشو خيلي بامزه ميگي مثله:
اوواه: روباه، ما: مارمولك، دوطي:طوطي، ماني: ميمون البته همون monkey، براي شير و خرس هم فقط صداشونو در مياري (واووووووووووو)
و البته ميوه هايي كه بيشتر دوست داري رو ميگي:
ايپ: سيب، انور: انگور، انا: انار
آلو: هم آلو هم آلبالو هم پرتقال البته همه اينها اسم اصليشون توپه
از اعضاي بدن دل، مژه و ابرو هم جديدا ياد گرفتي البته جابجا يعني وقتي ميپرسي ابرو كو مژه رو نشون ميدي و بالعكس. واسه دل هم خودتو نشون ميدي ميگي دل. كلا اشاره به خودت يعني دل
مالكيت رو ياد گرفتي. ديروز لباستو برداشتي و گفتي بولو منه: يعني بلوز منه و من ذوق زده
عاشق دوغ شدي و بعد از شام دور خونه ميچرخي و ميگي دوغ دوغ دوغ ....
خيلي برام جالبه همسن و سالهاي كيان رو كه دورادور ميشناسم بعضيها زودتر و بعضي ديرتر يك سري از مهارتها رو ياد ميگيرن. گاهي نگران ميشم كه نكنه كيان از بقيه عقب تر باشه اما يكي دو روز بعدش در كمال ناباوري كارهايي ميكنه كه بهت ياداوري بشه نگران نباش مامان جان. آرزو ميكنم همه بچه هاي دنيا سالم باشن و هيچ پدر مادري غصه دار بچه اش نباشه حتي اگر آرزوي محالي باشه.