كيانكيان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

دل نوشته هاي يه مامان عاشق

و اینک دو سالگی

دو سالگی کیان با اولین تبریکهای دوستانه و پر از لطف و محبت اطرافیان آغاز شد که یکی از بهترین تبریکهایی که دریافت کردم از یه دوست عزیز   بود و واقعا بهم چسبید : "آهای نشاط مهربون/قدر خودت رو خوب بدون/دو ساله که مامان شدی/جزو فرشته ها شدی/کیان اومد به زندگیت/شروع شد مادرانگیت/با خنده هاش تو خندیدی/تو گریه هاش زجر کشیدی/همیشه همراهش بودی/یاور و غمخوارش بودی/پس تو تولد کیان/تبریک میگم به این مامان" مرسی دوست و همراه همیشگی من. البته پیش زمینه های تولد کیان از یکماه پیش شروع شد تا تزیینات روز جشن مطابق سلیقه خودمون باشه و زییبایی یه جشن هم به همین کارهاست. بماند که چقدر سخت بود وقت گذاشتن برای این کار و حسابی هم خسته شدم ...
17 خرداد 1393

11-11-1

امروز 24 اردیبهشت 93 کیان 1 سال و 11 ماه و 11 روزشه. میرسه روزهایی مثله 11 سال و  11 ماه و 11 روز یا 22 سال و 22 ماه و 22 روز یا ..... چه شیرینه این روزها. چه شیرینه لمس تک تک نفسهای پسرم توی لحظه لحظه زندگیم. نفس من عاشقتم و فقط و فقط سلامتی و آرامش رو برات از خدا میخوام.
24 ارديبهشت 1393

سلام به بهار

زيباترين فصل سال بالاخره رسيد. فصل شورو زندگي و يه عالمه عطر و بوي تازگي. عيد امسال در كنار كيان كوچولوي نازنين و خانواده عزيزم باز هم با بهترين احساس­ها شروع شد. عيد ديدني­هاي امسال با شيرين زبوني­هاي كيان همراه بود و شگفتي خيلي از دوستان و اقوام كه بعد از يكسال شايد كيان رو مي­ديدند. يه جمله بندي­­هاي عجيب غريبي ميكنه و گاهي انقدر قشنگ از افعال و ضماير استفاده ميكنه كه باورم نميشه اين فسقل خان هنوز دوسالش هم نشده. ديگه نميشه كارها و حركاتشو با ذهنيت خودمون تعبير و تفسير كنيم و هر چي آقا بگن همونه. از صبح كه بيدار ميشه شروع ميكنه به توصيف اطرافش، پرسيدن و كنجكاويهاي پشت هم و بعضا همراه با تكرار همون حرفها دوباره و سه...
25 فروردين 1393

92 بسر رسيد

عجب سالي بود امسال. ميگن سالي كه نكوست از بهارش پيداست. واسه ما كه خداروشكر خيلي نكو بود. اولين سالي بود كه سال رو با پسر نازنينم خونه مامانجون مليحه تحويل كرديم (البته به غير از سال قبلش كه تو دل ماماني بود). نميتونم از حسي كه تو لحظه تحويل سال داشتم بگم. انقدر حس فوق العاده اي بود كه قابل وصف نيست. بهار زيبايي بود و بدنبالش تولد يكسالگي كيان توي خرداد. بيادموندني و شيرين. روز تولدش از اولين روزهايي بود كه شروع به راه رفتن كرده بود و اين اتفاق جديد دنياي جديدي رو پيش روش باز كرد كه هر سوراخ سنبه اي تو خونه ما از دستش در امان نبود. تابستون گرم هم كه همش به آب بازي و حياط گردي گذشت و يكي دو تا سفر خاطره انگيز هم اين بين داشتيم. پاييز زيبا ك...
25 اسفند 1392