سلام به بهار
زيباترين فصل سال بالاخره رسيد. فصل شورو زندگي و يه عالمه عطر و بوي تازگي. عيد امسال در كنار كيان كوچولوي نازنين و خانواده عزيزم باز هم با بهترين احساسها شروع شد. عيد ديدنيهاي امسال با شيرين زبونيهاي كيان همراه بود و شگفتي خيلي از دوستان و اقوام كه بعد از يكسال شايد كيان رو ميديدند. يه جمله بنديهاي عجيب غريبي ميكنه و گاهي انقدر قشنگ از افعال و ضماير استفاده ميكنه كه باورم نميشه اين فسقل خان هنوز دوسالش هم نشده. ديگه نميشه كارها و حركاتشو با ذهنيت خودمون تعبير و تفسير كنيم و هر چي آقا بگن همونه. از صبح كه بيدار ميشه شروع ميكنه به توصيف اطرافش، پرسيدن و كنجكاويهاي پشت هم و بعضا همراه با تكرار همون حرفها دوباره و سه باره و n باره و شبها دوره كردن اتفاقات روزانه و حتي گاهي صدا كردن آدمهاي جديدي كه ديده در خواب. روزها و شبهاي ما پر شده از صداي دلنشين و كودكانه پسرم و چه عشقي بالاتر از اين. بدين ترتيب تعطيلات ما تا روز 15 فروردين بسر رسيد و چقدر سخت بود روز اول كاري هم براي ما هم كيان كه اين مدت رو با بابا و مامان باهم گذرونده بود و اگه يكيمون نبود قيامت به پا ميكرد. خوب اين هم يجور زندگيه و فعلا چارهاي نيست. تا وقتي زنها به اسم برابري حقوق زن و مرد و صدها دليل ديگه و شايد ناخواسته بايد پابپاي مردها كار كنن (منظورم از لحاظ ساعت كاري و نوع كاره) و علاوه بر ساماندهي امور خونه بايد استرسهاي كاري رو هم تحمل كنن اوضاع بهتر از اين نميشه. و فعلا ما هم مجبوريم خودمون را با اين شرايط وفق بديم. اميدوارم بتونم با وجود همه درگيريهاي ذهني مثل همه مادرهاي دنيا براي پسرم بهترين باشم.
بريم عكسهاي خوشگل نوروزي رو ببينيم:
كيان و هفت سين خونمون
كيان و هفت سين مامانجون فاطمه
كيان و هفت سين مامانجون فروغ
كيان در مهموني
كيان در ميدان نقش جهان (توجه كنيد كه از اين همه جذابيت رفته سراغ شير آب)
رفتيم شهربازي
دوازده بدر (پارك ملت شهركرد)
قلعه چاشتر (شهركرد)
شير سواري
كيان و شكوفه هاي بهاري (پل زمانخان)
سيزده بدر يخبندان (روستاي كشه (اطراف نطنز))