كيانكيان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

دل نوشته هاي يه مامان عاشق

يه مادر قوي

1392/7/6 11:18
نویسنده : مامان كيان
346 بازدید
اشتراک گذاری

هربار كه كيان زمين ميخوره تو يه صدم ثانيه چشمامو ميبندم و يه صحنه اسلوموشن مياد جلو چشمم كه الان چه اتفاقاتي ممكنه براش افتاده باشه بعد چشمامو باز ميكنم و ميبينم صحيح و سالم زل زده تو چشماي من و منتظر ببينه من الان چه عكس العملي نشون ميدم. اگه بخندم و حواسشو پرت كنم بلند ميشه و انگار نه انگار كه چند ثانيه پيش دست و سر و پاي مبارك رو زده به جايي. اگرم هول بشم و يه چيزي بگم تو مايه هاي خدا م... و اينا، ديگه بيا و درستش كن. واقعا كه اين بچه ها با سلام و صلوات سرپان. ديروز كيان  در حال بالا رفتن از پاتختي از پشت سر خورد زمين،‌ لپش گرفت به دسته كشوي تخت و حسابي كبود شد و خون افتاد و فقط با نگاه و حرفهاي نگران من ناگهان افتاد به گريه و هق هق و البته يك دقيقه بعدش با چندتا دونه توپ و عروسك ببري كه عاشقشه آروم شد. اون موقع بود كه فهميدم كه علاوه بر اينكه دست مهربون خدا بيش از اون چه كه ما فكر ميكنيم بر سر ماست منم به عنوان يه مادر بايد قوي تر از اونچه كه فكر ميكنم باشم. يعني وقتي چشمامو بستم و همه اونچه كه نبايد رو تصور كردم، دوباره چشمامو باز كنم و لبخند بزنم با همه نگرانيهاي مادرانه لبخند بزنم با همه دردي كه بيشتر از فرزندم تو اون لحظه كشيدم لبخند بزنم تا نفس مامان دلش قرص بشه خيالش راحت بشه كه يه مامان داره  مثل كوه محكم و البته توي دلش مثل شيشه شكننده. يعني مادر بودن اين قدرت رو به آدم ميده؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سعیده ، مامان هومان
6 مهر 92 22:29
الهی من بمیرم برای گل پسر که افتاده دردش گرفته، اما عاشقانه رفته سراغ اسباب بازیش

کاملا درست میگین ...باید مثل کوه محکم باشیم ...

پاینده و برقرار باشی مامانی


خدا نكنه مامان سعيده جون.واقعا كه بچه ها از ماماناشون محكمترن. مرسي از لطف هميشگيت. الحق كه خدا فرشته نجات بچه هاست و بچه ها فرشته نجات مامان باباها
نرگس مامان طاها و تارا
7 مهر 92 7:54
نشاط عزيزم،مادر بودن قدرت تمام كارهايي كه تا به حال غير ممكن و محال بوده را مي دهد آنچنان قدرتي كه خودت هم در كفش بماني بعد ها.كه اين من بودم كه در فلان موقعيت فلان كار را كردم....پس اميدوار باش به اين قدرت و البته اواد غيبي پروردگار كه هميشه همراهمان است


واقعا همينه.مامانم هميشه ميگفت بذار مادر شي تا بفهمي من چي ميگم. شايد الان يه سر سوزنشو ميفهمم