كيانكيان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

دل نوشته هاي يه مامان عاشق

رویای شیرین

1393/6/24 8:27
نویسنده : مامان كيان
182 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب کیان توی خواب داشت میخندید. نه خنده معمولی یا یه لبخند که قبلا هم اینجوری شده بود. قهقهه میزد شاید اندازه 30 ثانیه مثل وقتایی که باهم بازی میکنیم و فارغ از دنیاییم. از صدای خنده اش من و بابایی از خواب بیدار شدیم. و چه عشقی بالاتر از این که بدونی نازنین فرزندت داره خوابی شیرین و شاد میبینه. خداروشکر کردم. ولی ناخودآگاه یاد روزهای غمگین و سرد این روزها برای خیلی از بچه های دنیا افتادم. از ته قلبم آرزو کردم خدایا هیچ بچه ای غم نبینه، مورد آزار قرار نگیره، از چیزی وحشت زده نشه، بی خانمان و بی پدر مادر نشه، به خشونت ترغیب نشه، بیمار نشه و به هزاران هزار دردی که برای هر بچه ای ممکنه پیش بیاد گرفتار نشه. اگر چنین دنیای سیاهی برای هر بچه ای هم هست خدایا شبها آروم بخوابه، اونها رو در آغوش گرم خودت بگیر و حداقل کاری کن توی خواب رویایی شیرین داشته باشن که صدای قهقه شون گوش ظلم و سیاهی رو کر کنه. شاید روزی برای همه کودکان معصوم، دنیا جای بهتری باشه.

پسندها (4)

نظرات (7)

آزاده
25 شهریور 93 18:02
یعنی چی خواب دیده. چقدر خوبه که رویاهای شیرینی داره، نشونه یه خونواده خوشبخت و آرومه. برای دعاهات هم یه آمین از صمیم قلب ممنون دوستم امیدوارم همه خانواده ها خوشبخت و شاد باشن
مامان آرمین
26 شهریور 93 10:15
الهی آمین،خیلی قشنگ نوشتی عزیزم ممنون عزیزم.مطمئنم که این ارزوی قلبی همه پدر مادرها و بچه هاست.
مامان شیما
26 شهریور 93 16:55
الهی آمین.آفرین به این دل مهربون و پاکت
مامان سعیده
28 شهریور 93 3:27
همیشه بخند عزیز دل........نشاط جان بسیار زیبا احساست رو بیا ن کرده بودی چنان که من هم با حس شما همراه شدم و ارزو کردم ای کاش همه کودکان معصوم در ارامش و امنیت باشند...آمین ممنون عزیزم و آمین... یعنی میشه یه روزی بدون ظلم و سیاهی برسه
خاله نغمه
29 شهریور 93 1:56
Eyjaaan vaghti khondam in matno engar kamelan hessesh kardam ke chejori boode on lahze... kheili khob neveshti khahari omidvaram hame por az lahazate aroom o shirin dashte bashan dar kenare khanevdashoon آمین
مامان
31 شهریور 93 13:44
آمین. ممنون که بمون سر میزنی عزیزم. امیدوارم همیشه شاد باشید. ممنون مامان فرشته ها. از خوشحالی شما من هم خوشحال میشم
آزاده
17 مهر 93 18:33
مامان نشاط مهربون، خیلی وقته برامون چیزی ننوشتی. پس چرا آخه؟ بنویس، دلمون باز شه آزاده جونم فرصت کم و حرف بسیار. انشالله