كيانكيان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

دل نوشته هاي يه مامان عاشق

سفرنامه 5

تعطیلات چند روزه عید فطر سرخیر شد که ما راهی یه سفر کوتاه و البته بیادموندنی بشیم. سه شنبه شب ساعت 11 بهمراه یک گروه دوست داشتنی با تور عازم زنجان شدیم. حدود ده صبح رسیدیم به گنبد سلطانیه و آرامگاه چلبی اوغلی باقیمانده از دوران ایلخانیان. بعد از بازدید رفتیم ناهار و بعدش هم پیش بسوی هتل. عصر از عمارت رختشویخانه و موزه مردان نمکی و بعد از اون بازار زنجان با چاقوهای معروفش دیدن کردیم. شب هم برای شام سری به کاروانسرای سنگی زدیم. و البته همه این مسیرها رو پیاده طی کردیم. زنجان شهر بزرگی نیست و چیزی که توجه من رو جلب کرد یه چهارراه بزرگ بدون چراغ خطر بود و معلوم بود این شهر جمعیت زیادی نداره. ساختمانها همه کوتاه و اطراف شهر کوه ها و تپه ها و باغه...
12 مرداد 1393

یه مامان منتظر

مدتی است دلمون میخواد یه نی نی دیگه به جمعمون اضافه بشه و برای رسیدن اون روز بیصبرانه لحظه شماری میکنیم. این مطلب رو در جواب دوستی مینویسم که از دلیل قانع کننده ما برای فرزند دوم میپرسید. شاید مختصری به دلایلم توی مطلب "جان من آهسته بگشا دل در آن پیچیده ام" اشاره کردم اما امروز مطلبی خوندم در لینک زن که کاملا با نظر من همخوانی داره و خیلی مختصر به این مطلب اشاره کرده. من هم از فرصت استفاده میکنم لینکشو براتون میزارم و فکر میکنم خصوصا پاراگراف آخرش یکی از دلایل ما برای همچین تصمیمیه. ضمن اینکه من انقدر عاشق بچه ام (البته تا قبل از کیان اصلا بلد نبودم با بچه ها ارتباط بگیرم) که حاضرم همه وقت و انرژیم رو براشون بذارم حتی اگر روزی مج...
12 مرداد 1393

ایام شیرین دوسالگی

نمیدونم هیچ زمانی از عمرم به اندازه این روزها از زندگی سه نفره مان یا شاید ... نفره مان در آینده لذت خواهم برد یا نه. ولی همین لحظه برایم زیباترین لحظه های عمرم است. با وجود نازنین کوچولوی شیطون و بی خیال و شادی که خنده های از ته دلش گوشنوازترین آهنگ دنیاست مگه میشه غیر از این باشه. چند روزی بخاطر احوالات بابا بهمن که بخاطر اتفاقی کمی دگرگون بود روزهای کم و بیش سختی رو گذروندیم ولی هدیه آسمانی ما نمیزاره هیچ وقت فضای خونه دلگیر باشه. یه پسر بچه پر انرژی دو ساله هرکی تو خونه داشته باشه اینو میفهمه. کیان عزیزم این روزها شادتر از همیشه مشغول کشف دور و برشه و از سوالهای بی وقفه و پشت سرهم و گاهاً تکراری خسته نمیشه. یه دوست خوب یه عالمه ک...
14 تير 1393

محمد طاها

دیشب تو برنامه ماه عسل خانواده محمدطاها رو آورده بودن همونهایی که با پیدا شدن پسرشون عشق و ذوق من برای وبلاگ نویسی رو بیشتر کردن. هرگز نمیتونم خودم رو جای مادرش بزارم و فقط میتونم بگم خدایا هیچ بچه ای رو بی مادر و هیچ مادری رو از فرزندش جدا نکن که هیچ دردی بالاتر از این نیست. کاش این آرزو محقق میشد هرچند گاهی آرزوی محالی باشه.
9 تير 1393

یاد ایام

به مناسبت تولد کیان فکر کردم که بد نیست یادی از گذشته بکنم و عکسای جشن های قبلی رو هم اینجا یادگاری بزارم. مرور خاطرات برام بسیار دلنشینه و اگه ساعتها هم این عکسها رو نگاه کنم سیر نمیشم و البته که سپاسگزار الطاف خداوندی بخاطر داشتن لحظات خوش و بیادموندنی زندگیم هستم: تولد کیان91/3/13 در انتظار تولد عزیز دلم تپل ترین عکس موجود از کیان بعد از تولد از زیباترین لحظات زندگی من   جشن دندونی کیان تو هفت ماهگی: مرواریدهای عزیز دلم کیان در حال چشیدن آش دندونی دستپخت مامانجون ملیحه کیک دندونی دستپخت مادرجون فروغ(مامانی مهربان همسر) و هدیه مهمونها   تولد یکسالگی ب...
17 خرداد 1393

و اینک دو سالگی

دو سالگی کیان با اولین تبریکهای دوستانه و پر از لطف و محبت اطرافیان آغاز شد که یکی از بهترین تبریکهایی که دریافت کردم از یه دوست عزیز   بود و واقعا بهم چسبید : "آهای نشاط مهربون/قدر خودت رو خوب بدون/دو ساله که مامان شدی/جزو فرشته ها شدی/کیان اومد به زندگیت/شروع شد مادرانگیت/با خنده هاش تو خندیدی/تو گریه هاش زجر کشیدی/همیشه همراهش بودی/یاور و غمخوارش بودی/پس تو تولد کیان/تبریک میگم به این مامان" مرسی دوست و همراه همیشگی من. البته پیش زمینه های تولد کیان از یکماه پیش شروع شد تا تزیینات روز جشن مطابق سلیقه خودمون باشه و زییبایی یه جشن هم به همین کارهاست. بماند که چقدر سخت بود وقت گذاشتن برای این کار و حسابی هم خسته شدم ...
17 خرداد 1393