کمی با پسرم
این روزها دوست دارم فقط برای تو باشم. هر لحظه هر نفس ... حتی وقتی سرکارم دلتنگی عجیبی دارم که قبلا تجربه نکرده بودم. صدای خنده های شیرین و برق چشمانت حتی یک لحظه هم از جلوی چشمم دور نمیشه. هر روز یه لیست بلند بالا از کارهایی که میتونیم با هم انجام بدیم مینویسم برای کمی وقت بیشتر با هم، برای کمی تجربه شیرین لحظه های شاد و بی دغدغه کودکی . حتی وقتی بدخلقی و به قول خودت همش ناراحتی، وقتی تحمل یه لحظه صدای بلند من رو هم نداری و تا دل منو بدست نیاری آروم نمیگیری، حتی وقتی با بابا مثل دو تا بچه همسن و سال تو سر و کله هم میزنین و دعوا میکنین و لجبازی. و حتی وقتی فرصت انجام یکی از موارد اون لیست رو ندارم . این روزها حتی یادم میره گپ و گفت...