كيانكيان، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

دل نوشته هاي يه مامان عاشق

کمی با پسرم

این روزها دوست دارم فقط برای تو باشم. هر لحظه هر نفس ... حتی وقتی سرکارم دلتنگی عجیبی دارم که قبلا تجربه نکرده بودم. صدای خنده های شیرین و برق چشمانت حتی یک لحظه هم از جلوی چشمم دور نمیشه. هر روز یه لیست بلند بالا از کارهایی که میتونیم با هم انجام بدیم مینویسم برای کمی وقت بیشتر با هم، برای کمی تجربه شیرین لحظه های شاد و بی دغدغه کودکی . حتی وقتی بدخلقی و به قول خودت همش ناراحتی، وقتی تحمل یه لحظه صدای بلند من رو هم نداری و تا دل منو بدست نیاری آروم نمیگیری، حتی وقتی با بابا مثل دو تا بچه همسن و سال تو سر و کله هم میزنین و دعوا میکنین و لجبازی. و حتی وقتی فرصت انجام یکی از موارد اون لیست رو ندارم . این روزها حتی یادم میره گپ و گفت...
15 دی 1394

روزهای پرامید

وقتی به یکی از آرزهای بزرگت میرسی، وقتی که دعاها و نذر و نیازهات از لابلای هزاران دعا و خواسته میرسه اون بالا و مستقیم بهت برمیگرده و وقتی دیگه هیچ بهانه ای نداری برای غر زدن و گله کردن وقتشه که بیای و بنویسی از زیباترین لحظه های زندگیت. لحظه های قشنگ و شیرین و در عین حال عجیب و درهم برهم. اولش انقدر نگران بودم که حتی جرات نداشتم خوشحال باشم ولی حالا با وجود نتایج غربالگری نه زیاد خوب و یکمی مشکوک امیدوارم به روزهای روشن تر، روزهایی که پیش رو داریم و برای شروعش لحظه شماری میکنیم. توکل میکنیم به همون خدایی که ازش خواستیم و بزرگوارانه بهمون بخشید و باز هم ازش میخوایم که خیرش رو در سلامتی و آرامش خانواده مون قرار بده و بزرگترین هدیه ای که میخوا...
1 آذر 1394

دنیا میلرزد ولی قلب انسانها چطور؟

نمیتونم بین درد و رنج و ترس دائمی مردم سوریه و لبنان و عراق و فلسطین و ... با درد و رنج و وحشت ناگهانی مردم پاریس فرقی قائل بشم...   نمیتونم بگم اونها چی میکشند و اینها چه کشیدند. نمیتونم حتی لحظه ای چشم انتظاری مادری نگران و کودکی وحشت زده رو در هیچ نقطه ای از دنیا با هر رنگ و نژاد و تفکری را تصور کنم. حتی وحشت اون کودک عراقی که دست آموخته داعشه و میتونه براحتی سر ببره. مگه خدا فرقی بین بندگانش گذاشته. مگه یه مادر که تمام فرزندانش در جنگ سوریه کشته شدند با مادری که فرزندش در دریا غرق شده یا تو آسمون منفجر شده یا زیر دست و پای هزارن نفر له شده یا مادری که تو خونه جلوی تلویزیون میشنوه که همون جایی که فرزندش رفته بوده کنسرت تیر ...
24 آبان 1394

...

کیان سه سال و سه ماه و 23 روز. نفس 40 ماهه من عاشقتم. خدایا شکرت بخاطر همه چیز دقیقا مثل 10 ماه پیش. خوشحالم اما با احساساتی کاملا متناقض. دنیا برای آدمها همیشه یه چیزی تو چنته داره که درست وقتی فکرشو نمیکنی اتفاق میافته. برای همه آرزو دارم اون اتفاقات دقیقا همون وقتی که باید سورپرایزشون کنه. با وجود تمام احساسات بهم ریخته خودم و دلخوریها از کسی که دوستش دارم و دلم میخواست همونقدر که به خودش اهمیت میده به احساسات من هم به عنوان یک زن اهمیت بده و دیگه تا حالا یاد گرفته باشه که چجوری باید با این احساساتی ترین مخلوقات خدا چجوری باید برخورد کنه ولی مثل همیشه زندگی رو دوست دارم و از اینکه میتونم هر صبح زیبایی های پیش روم رو ببینم و لذت ببرم خو...
6 مهر 1394

اول مهر

وقتی مجبوری یه بچه سه سال و  سه ماهه رو ببری مهد از روز اول مهر بدت میاد؛ ... وقتی اضطراب جدایی برای خودت بیشتر از بچه است از اول مهر متنفری؛ وقتی سیستم آموزشی رو نمی پسندی و قبول نداری و نسبت به هزینه ای که میپردازی اون خدماتی رو که میخوای دریافت نمیکنی از اول مهر گریزانی؛ وقتی حتی برای رفت و آمد فرزندت به مهد مشکل داری و باید از همه با کلی خواهش تمنا و عذرخواهی بخوای که دنبال فرزندت بیان و خودت هم باید بخاطر دیر سرکار رسیدن حساب پس بدی دیگه انگیزه ای برای شروع سال تحصیلی نداری و وقتی هزینه رفت و آمد با سرویس به اندازه حداقل یک چهارم کل هزینه مهد هزینه داره دلت نمیخواد اسمی از اول مهر بشنوی (هزینه کل تحصیل 18 ساله من انقدر ن...
4 مهر 1394

3-3-3

کیان سه سال و سه ماه و سه روزشه. یعنی عاشق این عددهام. عدد روزهای شیرین برای ما و خصوصا من. این 3-3-3 به اندازه یک تولد دوباره برای من جوانی، شادابی، انرژی مضاعف و عشق بینهایت بدنبال داشته. قلب من میتپه فقط برای شادی تو فقط برای خنده های تو و فقط برای آرامش تو عزیز دل. امروز برای ما یک روز مقدسه درست مثل لحظه اولی که در آغوش گرفتیمت و دنیا به چشم بر هم زدنی آنچنان پیش چشم ما درخشان شد که نورش تا همین حالا روشن کرده روح و جسم و دنیای ما رو. دنیای پاک و زیبات روشن تر از همیشه نازنین من.  
16 شهريور 1394

جایگاه مادرانه

یه چیزی هست به اسم اعتماد به نفس در مادری کردن... یعنی اگر میشد این جدیت و اعتماد به نفس رو جلوی هرکسی که که تمام روشهای تربیتیتو در عرض چند ثانیه بر باد میده داشته باشی دیگه همه چی حله. همه چی که نه ولی حداقل وجدانت راحته که یه بچه چند تربیتی و لوس که به جز حرف تو حرف بقیه رو گوش میده نداری و فکر نمیکنه تو یه مامان سخت گیر و همیشه عصبانی هستی. اما چیزی هم هست به اسم دخالت نکردن در امور تربیتی دیگران که مثل همون اولی فرهنگش جا نیافتاده. نمیدونم چطور دیگران به خودشون اجازه اینکار رو میدن در حالیکه تو ازشون نظرخواهی نکردی. اون هم در مورد چیزهای مهمی مثل دادن تنقلات رنگ و وارنگ که فقط اشتهای بچه رو کور میکنه بعد هم برات سخنرانی میکنن که از...
8 شهريور 1394